مدیریت سرمایه غیرفعال چیست؟ راهکار اجتناب از هیجانات بازار
مدیریت سرمایه غیرفعال نوعی استراتژی سرمایهگذاری است که بهجای انتخاب و مدیریت فعالانه ارزهای دیجیتال، سهام یا سایر داراییها، بر پیروی از یک شاخص مشخص تمرکز دارد. این استراتژی با نزول هزینههای مدیریت و همچنین نزول نیاز به تحلیلهای پیچیده، توانسته است به یکی از پرطرفدارترین روشهای سرمایهگذاری تبدیل شود. هدف سرمایهگذاران در این نوع مدیریت بهجای تلاش برای غلبه بر بازار، رسیدن به بهرهوری مطابق با شاخص انتخابی است.
در این مقاله از ارزدیجیتال، علاوهبر آشنایی با مدیریت سرمایه غیرفعال، انواع سرمایهگذاریهای غیرفعال و مزیتها و معایب آن را نیز بررسی میکنیم.
فهرست مطالب
Toggleمدیریت سرمایه غیرفعال چیست؟
مدیریت سرمایه غیرفعال (Passive Management) یک رویکرد سرمایهگذاری است که در آن، هدف اصلی تطابق با کارایی یک شاخص مشخص بازار، مانند اس اند پی ۵۰۰ (S&P ۵۰۰) است. این روش بر این اصل استوار است که بازارها بهطور کلی کارآمد هستند و نرخها بهدرستی، تمامی اطلاعات موجود را منعکس میکنند. بنابراین، تلاش برای انتخاب سهام بهتر یا زمانبندی بازار بهصورت مداوم غیرممکن است. سرمایهگذاران بهجای آن، در صندوقهایی (ETF) سرمایهگذاری میکنند که دقیقاََ ساختار شاخص بازار را دنبال میکنند.
استراتژی مدیریت غیرفعال با نزول هزینهها و پیچیدگیها به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا بدون نیاز به دانش تخصصی، به بهرهوری مشابه بازار برسند. همچنین، مطالعات نشان داده است که در بلندمدت، بسیاری از صندوقهای مدیریتشده بهطور فعال، عملکردی پایینتر از شاخصهای بازار دارند. از اینرو، مدیریت غیرفعال به دلیل سادگی و کارایی بیشتر، گزینه مناسبی برای بسیاری از سرمایهگذاران به شمار میرود.
از مزایای دیگر مدیریت سرمایه غیرفعال میتوان به هزینههای پایینتر نسبت به مدیریت فعال اشاره کرد. این هزینهها شامل کارمزدهای مدیریت کمتر و هزینههای معاملاتی کمتر است؛ زیرا در این رویکرد، خریدوفروش دارایی، کمتر انجام میشود.
مدیریت سرمایه غیرفعال چگونه کار میکند؟
مدیریت سرمایه غیرفعال به این شکل کار میکند که سرمایهگذار بهجای انتخاب و خرید ارزهای دیجیتال یا داراییهای خاص، سرمایه خود را در صندوقهای شاخص (Index Funds) یا صندوقهای قابل معامله در بورس (ETFs) سرمایهگذاری میکند.
در مدیریت سرمایه غیرفعال، صندوقها بهندرت نیاز به تغییر دارند و خریدوفروش کمتری صورت میگیرد. این امر باعث نزول هزینههای معاملاتی و مدیریت میشود. به دلیل پایداری و نزول هزینهها، این رویکرد میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا با هزینه کمتر و ریسک پایینتر به بهرهوری شبیه به بازار دست یابند.
صندوقهای شاخصی که در مدیریت غیرفعال استفاده میشوند، بهطور کلی شامل مجموعهای از سهام، اوراق قرضه یا ارزهای دیجیتال هستند که ساختار یک شاخص خاص را تقلید میکنند. بهعنوان مثال، یک صندوق شاخص S&P ۵۰۰، بهجای انتخاب فعالانه سهام فردی، تمامی ۵۰۰ سهام موجود در شاخص S&P ۵۰۰ را در پرتفوی خود قرار میدهد. بهاینترتیب، سرمایهگذار با خرید یک واحد از این صندوق، بهصورت خودکار در تمامی سهام شاخص موردنظر سرمایهگذاری کرده است.
در مجموع، مدیریت سرمایه غیرفعال بر این باور است که در بلندمدت، بازارهای مالی معمولاً توسعه میکنند و سودآور هستند. به همین دلیل، افرادی که از این روش استفاده میکنند در تلاش هستند تا سرمایهگذاریهایشان را به نوعی تنظیم کنند که عملکردی مشابه با کارایی کل بازار داشته باشد.
تاریخچه سرمایهگذاری غیرفعال
مدیریت سرمایه غیرفعال (Passive Investment Management)، بهعنوان یک استراتژی سرمایهگذاری، طی دهههای اخیر بهطور قابلتوجهی توسعه کرده است. تاریخچه این استراتژی را میتوان به چند دوره مهم تقسیم کرد که در ادامه به آن میپردازیم.
تولد نظریه بازار کارا – دهه ۱۹۶۰
در دهه ۱۹۶۰، یوجین فاما (Eugene Fama)، اقتصاددان آمریکایی، نظریه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) را ابلاغ کرد. این نظریه بیان میکند که اطلاعات به سرعت در نرخهای بازار منعکس میشود و پیشبینی دقیق نرخهای آتی دشوار است. بر این اساس، مدیریت فعال که بهدنبال غلبه بر بازار است، اغلب شکست میخورد. این نظریه، اساس فکری مدیریت سرمایه غیرفعال شد؛ زیرا اگر بازارها کارا هستند، بهترین راه این است که سرمایهگذار، سبدی را که نماینده کل بازار است در اختیار داشته باشد.
ایجاد صندوقهای شاخص – دهه ۱۹۷۰
در سال ۱۹۷۵، جان بوگل (John Bogle)، بنیانگذار کمپانی ونگارد (Vanguard)، اولین صندوق شاخص (Index Fund) را راهاندازی کرد. صندوق شاخص، نوعی صندوق سرمایهگذاری است که هدف آن، تقلید از کارایی یک شاخص بازار ست.
گسترش ETFها – دهه ۱۹۹۰
در دهه ۱۹۹۰، ابزار جدیدی به نام صندوقهای قابل معامله در بورس معرفی شد. این ابزارها همانند صندوقهای شاخص عمل میکنند ولی در طول روز مانند سهام در بورس معامله میشوند. ETFها به دلیل نقدشوندگی بالا و هزینههای پایین، محبوبیت زیادی پیدا کردند و به توسعه مدیریت سرمایه غیرفعال کمک کردهاند.
توسعه سریع و پذیرش گسترده – دهه ۲۰۰۰ و پس از آن
از دهه ۲۰۰۰ به بعد، مدیریت سرمایه غیرفعال به یکی از استراتژیهای محبوب سرمایهگذاری تبدیل شد. بسیاری از سرمایهگذاران و مؤسسات مالی به دلیل هزینههای کمتر و کارایی بهتر در مقایسه با مدیریت فعال به سمت این رویکرد حرکت کردند. بالا رفتن استفاده از فناوریهای مالی و پلتفرمهای آنلاین نیز دسترسی به صندوقهای شاخص و ETFها را آسانتر کرد.
وضعیت کنونی
امروزه، مدیریت سرمایه غیرفعال بخش بزرگی از بازار سرمایهگذاری را تشکیل میدهد و بهعنوان یک استراتژی اثباتشده و دارای اعتبار در بین سرمایهگذاران شناخته میشود. صندوقهای شاخص و ETFها که ابزارهای اصلی این رویکرد هستند، همچنان محبوبیت خود را حفظ کردهاند.
این تاریخچه نشان میدهد که مدیریت سرمایه غیرفعال از نظریههای اقتصادی تا ابزارهای عملیاتی مدرن تکامل یافته و بهعنوان یکی از رویکردهای اصلی در دنیای سرمایهگذاری شناخته شده است.
استراتژیهای سرمایهگذاری غیرفعال
استراتژیهای سرمایهگذاری غیرفعال به سرمایهگذاران این امکان را میدهند که با حداقل تلاش و هزینه، بهدنبال بهرهوری کلی بازار باشند. در ادامه به چند استراتژی اصلی سرمایهگذاری غیرفعال اشاره میکنیم:
وزندهی بر اساس نرخ بازار
تصور کنید که سرمایهگذاری همچون چیدن تکههای یک پازل بزرگ است. در استراتژی وزندهی بر اساس نرخ بازار (Market Cap Weighting)، تکههای پازل بر اساس اندازه و اهمیتشان در صحنه بازار جای میگیرند. در این روش، سهام کمپانیهای بزرگتر که نمایانگر بخشهای مهمتری از اقتصاد هستند، وزن بیشتری دریافت میکنند، درحالیکه سهام کمپانیهای کوچکتر وزن کمتری دارند.
این استراتژی، با سادگی و هزینه کم به شما یاری میدهد تا بهراحتی به شاخصهای بازار و تنوع گسترده آن دسترسی داشته باشید. بااینحال، مراقب باشید که این روش امکان دارد باعث تمرکز بیشازحد روی بعضی بخشها و بالا رفتن ریسک شود.
وزندهی برابر
حالا تصور کنید در دنیای سرمایهگذاری، همه تکههای پازل اهمیت یکسانی دارند. در استراتژی وزندهی برابر (Equal Weighting)، هر سهم بدون توجه به اندازه و نرخ بازارش، وزن یکسانی دریافت میکند. این رویکرد به کمپانیهای کوچکتر نیز فرصتی برابر برای حضور در پرتفولیو شما میدهد و به نزول خطر تمرکز بیشازحد یاری میدهد.
اگرچه این روش به تنوع بالا یاری میدهد، ولی امکان دارد نیاز به تعادل مجدد داشته باشید که میتواند هزینههای معاملاتی را بالا رفتن دهد.
سرمایهگذاری مبتنی بر عامل
فرض کنید یک آشپز ماهر هستید که برای تهیه یک وعده غذایی از ترکیب خاصی از مواد اولیه استفاده میکنید. در استراتژی سرمایهگذاری مبتنی بر عامل (Factor-Based Investing)، شما از عوامل خاصی مانند نرخ، توسعه، اندازه یا حجم برای ساخت سبد سرمایهگذاری خود استفاده میکنید. هدف از این روش این است که از عوامل ریسک سیستماتیک بهرهبرداری کنید و بهرهوری بیشتری بهدست آورید.
این استراتژی به شما امکان میدهد تا با تنوع و پتانسیل بهرهوری بالاتر، تجربهای متفاوت از سرمایهگذاری داشته باشید. ولی دقت کنید که در بعضی شرایط خاص بازار، امکان دارد این نوع استراتژی مدیریت سرمایه غیرفعال نتایج مطلوبی نداشته باشد.
سرمایهگذاری بخشمحور
و ولی در آخر، استراتژی سرمایهگذاری بخشمحور (Sector Investing) به شما امکان میدهد که روی بخشها یا صنایع خاصی تمرکز کنید؛ همانطور که یک گردشگر میتواند روی مکانهای خاصی در یک شهر تمرکز کند. میتوانید با استفاده از ETFها یا صندوقهای ویژه هر بخش، به بخشهای با پتانسیل توسعه قوی یا محافظت در برابر ریسکهای اقتصادی دسترسی داشته باشید. این استراتژی میتواند به شما دیدگاه و فرصتهای مناسبی ارائه دهد، ولی که امکان دارد باعث بالا رفتن ریسک تمرکز و نزول تنوع در پرتفوی شما شود.
انواع مدیریت سرمایه غیرفعال
مدیریت سرمایه غیرفعال شامل چندین نوع مختلف است که همگی به دنبال نزول هزینهها و تلاشهای سرمایهگذاری هستند و عمدتاً با هدف دنبالکردن کارایی کلی بازار یا شاخصهای معین صورت میگیرند. در ادامه، انواع مدیریت سرمایه غیرفعال را توضیح میدهیم.
مدیریت سرمایه مبتنی بر شاخص
صندوقهای شاخص، صندوقهای سرمایهگذاری مشترکی هستند که با مدیریت سرمایه مبتنی بر شاخص (Index-Based Investing) هدفشان تکرار کارایی یک شاخص در یک بازار خاص است. این صندوقها گزینهای کمهزینه و متنوع با پتانسیل بهرهوری ثابت را به سرمایهگذاران ارائه میدهند.
مزایای صندوقهای شاخص شامل کارمزد کمتر، پوشش بازار وسیعتر و ریسک پایین است. بااینحال، در دورههای بحرانی بازار یا زمانی که مدیریت سرمایه فعال، قادر به کسب سود از فرصتها هستند، این صندوقها امکان دارد کارایی مناسبی نداشته باشند.
صندوقهای قابلمعامله در بورس
صندوقهای قابل معامله در بورس یا همان ETFها، صندوقهایی هستند که سبدی از اوراق بهادار یا سایر داراییها را نگهداری میکنند. سپس، سهام خود این صندوق بهعنوان یک سهم مستقل معامله میشوند.
ETFها میتوانند شاخصها یا بخشهای مختلف بازار را دنبال کنند و گزینههایی انعطافپذیر و مقرونبهصرفه برای سرمایهگذاران فراهم آورند.
مزایای ETFها شامل هزینههای پایین، امکان خرید و فروش روزانه، کارایی مالیاتی و دسترسی به کلاسهای دارایی مختلف بدون نیاز به خریدوفروش آن دارایی است. بااینحال، امکان دارد با هزینههای معاملاتی، مانند اسپرد و کارمزدهای بروکر مواجه شوند.
مدیریت سرمایه مبتنی بر چرخه عمر
صندوقهای با تاریخ هدف (Target-Date Funds) که بهعنوان صندوقهای «چرخه عمر» (Life-Cycle Funds) نیز شناخته میشوند، بهمنظور سادهسازی سرمایهگذاری بلندمدت برای بازنشستگی طراحی شدهاند.
این صندوقها بهطور خودکار، هدف تخصیص دارایی خود را با نزدیکشدن سرمایهگذاران به تاریخ بازنشستگی تعیین کرده و از داراییهای پرریسکتر، مانند سهام و ارزهای دیجیتال، به داراییهای کمریسکتر، مانند اوراق قرضه، تغییر میکنند.
صندوقهای با تاریخ هدف رویکردی غیرمستقیم و پرتفوی متنوع را با توجه به افق زمانی خاص سرمایهگذاران ارائه میدهند. بااینحال، امکان دارد کارمزدهای بالاتری نسبت به سایر گزینههای سرمایهگذاری غیرفعال داشته و به دلیل رویکرد یکسانی که برای مدیریت ریسک دارند، تنها برای بعضی از سرمایهگذاران مناسب باشند.
مشاوران دیجیتال
مشاوران دیجیتال (Robo-Advisors) پلتفرمهایی هستند که با استفاده از الگوریتمهای کامپیوتری، سرویس ها مدیریت سرمایه را بهصورت خودکار ارائه میدهند. این مشاوران به دلیل کارمزدهای پایینتر، توانایی تنظیم خودکار سبد سرمایهگذاری و ارائه مزایایی مانند نزول مالیات از طریق فروش داراییهای زیانده، محبوبیت زیادی پیدا کردهاند. همچنین، کاربران میتوانند سبد سرمایهگذاری خود را مطابق با اهداف مالیشان تنظیم کنند.
باوجوداین، پلتفرمهای مشاوران دیجیتال امکان دارد برای افرادی که نیاز به مشاوره مالی شخصیتر دارند یا موقعیتهای مالی پیچیدهتری را مدیریت میکنند، کافی نباشد؛ همچنین برای سرمایهگذارانی که اهداف خاص و منحصربهفرد دارند، گزینه مناسبی نباشند.
مدیریت سرمایه مبتنی بر خرید و نگهداری
این استراتژی بر اساس خرید و نگهداشتن داراییها (Buy and Hold) برای مدت طولانی شکل گرفته است. سرمایهگذاران داراییهایی را میخرند و بهجای فروش آنها در مواجهه با نوسانات بازار تا رسیدن به اهداف بلندمدت خود نگه میدارند. این رویکرد باعث نزول هزینههای معاملاتی و مالیاتی میشود و از توسعه بلندمدت بازار سود کسب میکند.
مزیتها و معایب مدیریت سرمایه غیرفعال
مدیریت سرمایه غیرفعال، مزیتها و معایب خاص خود را دارد که در ادامه، به بررسی آنها میپردازیم:
مزایای مدیریت سرمایهگذاری غیرفعال
- هزینههای کمتر: در دنیای پرهزینه سرمایهگذاری، مدیریت غیرفعال درخشش خود را با هزینههای کمتر نشان میدهد. این استراتژی به دلیل استفاده از منابع و پرسنل کمتر، بهصرفهتر از مدیریت فعال است.
- سادگی و راحتی: مدریت سرمایه به روش غیرفعال معمولاً ساده است و نیاز به دانش تخصصی زیادی ندارد. سرمایهگذاران میتوانند با انتخاب صندوقهای شاخص یا ETFها، بدون نیاز به تحلیلهای پیچیده، سرمایهگذاری کنند.
- تنوع بخشی: یکی از بزرگترین مزایای صندوقهای غیرفعال تنوع گستردهای است که ارائه میدهند. این استراتژی با داشتن سبدی شامل اوراق بهادار مختلف از بخشها و صنایع مختلف، به نزول ریسک نوسانات خاص کمک و از تمرکز در یک بخش خاص جلوگیری میکند.
- بازده ثابت: صندوقهای غیرفعال با هدف پیروی از شاخصهای بازار، بهرهوری ثابتی را به سرمایهگذاران ارائه میدهند. این روش به شما اطمینان میدهد که کارایی سرمایهگذاری شما بهدقت بازتابدهنده بازار است و از ریسکهای ناشی از انتخابهای نادرست مدیران سبد سرمایهگذاری فعال جلوگیری میکند.
معایب مدیریت سرمایهگذاری غیرفعال
- خطر تمرکز بیشازحد: استراتژیهای مدیریت سرمایه غیرفعال امکان دارد منجر به تمرکز بیشازحد در بخشهای خاص شوند، بهویژه در روشهایی که بر اساس نرخ بازار وزندهی میشوند. این تمرکز میتواند سرمایهگذاران را در معرض ریسک بالاتری قرار دهد و تنوع موردنظر را نزول دهد.
- عدم تطبیقپذیری: استراتژیهای مدیریت غیرفعال نمیتوانند به سرعت به تغییرات بازار واکنش نشان دهند. اگر بازار یا شاخص خاصی به شکل غیرمنتظرهای تغییر کند، سبد سرمایهگذاری امکان دارد نتواند بهطور مؤثری از این تغییرات بهرهبرداری کند.
- عدم استفاده از فرصتهای کوتاهمدت: مدیریت سرمایه غیرفعال بهدنبال کسب بهرهوری کلی بازار است و نمیتواند از فرصتهای کوتاهمدت یا نوسانات بازار بهره ببرد؛ یعنی امکان دارد سرمایهگذاران از فرصتهای مناسب برای کسب سود بیشتر در بازارهای نوسانی جا بمانند.
مدیریت سرمایه غیرفعال در بازار رمزارزها
این سبک از مدیریت سرمایهگذاری در بازار رمزارزها نیز بهطور کلی به شیوههای مشابهی با بازارهای سنتی انجام میشود. ولی به دلیل ویژگیهای خاص این بازار، بعضی تفاوتها نیز وجود دارد. در این بخش به توضیح شیوههای رایج مدیریت غیرفعال در بازار رمزارزها میپردازیم:
ETFهای ارزهای دیجیتال
صندوقهای قابل معامله در بورس که شامل ETF بیت کوین، اتریوم و درآینده بعضی دیگر ارز ارزهای دیجیتال هستند، یکی از ابزارهای اصلی مدیریت سرمایهگذاری غیرفعال در این بازار بهشمار میآیند. این صندوقها بهطور مستقیم در ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری میکنند و هدفشان پیروی از کارایی یک یا سبدی از ارزهای دیجیتال است.
- مزیتها:
- تنوع: با خرید سهام یک ETF، سرمایهگذاران میتوانند در سبدی متنوع از ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنند.
- راحتی: خریدوفروش ETFها مشابه سهامهای سنتی است و نیازی به مدیریت فعال نیست.
- معایب:
- هزینهها: امکان دارد هزینههای مدیریتی و کارمزدهای خریدوفروش داشته باشند.
- موانع: امکان دارد همه ارزهای دیجیتال محبوب در این صندوقها گنجانده نشوند.
استراتژیهای وزندهی بازار
این استراتژی شامل سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال بر اساس وزن بازار آنها است. بهعبارت دیگر، در این استراتژی، سرمایهگذاری بهطور خودکار بر اساس اندازه بازار رمزارزها توزیع میشود. بهطور مثال، سرمایهگذاری بیشتری به ارزهایی با نرخ بازار بالا، مانند بیت کوین و اتریوم، تخصیص داده میشود و سرمایهگذاری کمتری به ارزهای دیجیتال با نرخ بازار کمتر اختصاص مییابد.
- مزیتها:
- سادگی: نیاز به انتخاب دستی و مدیریت مداوم ندارد.
- تنوع طبیعی: با توجه به وزن بازار، سبد سرمایهگذاری بهطور خودکار متنوع خواهد بود.
- معایب:
- تمرکز: امکان دارد بیشتر به ارزهای دیجیتال با نرخ بازار بالا متمرکز شود و تنوع در ارزهای با نرخ بازار پایینتر نزول یابد.
سرمایهگذاری در شاخصهای ارزهای دیجیتال
سرمایهگذاری در شاخصهای ارزهای دیجیتال مشابه شاخصهای بازار سنتی است و هدف آن پیروی از کارایی یک شاخص خاص از ارزهای دیجیتال است. این شاخصها معمولاً شامل تعدادی از ارزهای دیجیتال بر اساس معیارهای خاص، مانند مقدار خرید و فروش یا نرخ بازار، هستند.
- مزیتها:
- تنوع: سرمایهگذاری در شاخصها به سرمایهگذاران این امکان را میدهد که بهطور خودکار در مجموعهای از ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنند.
- نسبت هزینه پایین: بهطور معمول هزینههای مدیریتی کمتری نسبت به مدیریت فعال دارند.
- معایب:
- تبعیت از شاخص: کارایی سرمایهگذاری دقیقاً به کارایی شاخص وابسته است و امکان دارد فرصتهای خاص را ازدست بدهد.
خرید و نگهداری
استراتژی هولدکردن که در بازار کریپتو اصطلاح خاص خود، یعنی هودل کردن (HODL) را دارد، شامل خرید ارزهای دیجیتال و نگهداری آنها برای مدت طولانی است، بدون اینکه نیازی به فروش یا خریدهای مکرر وجود داشته باشد.
- مزیتها: ساده، کمهزینه است و به نوسانات کوتاهمدت واکنش نشان نمیدهد.
- معایب: امکان دارد در برابر نوسانات شدید بازار آسیبپذیر باشد و فرصتهای کوتاهمدت را از دست بدهد؛ بهعنوان مثال، افرادی که از سال ۲۰۲۱ هودلر بعضی از آلت کوینها حتی اتریوم بودهاند هنوز در زیان هستند.
سؤالات متداول
استراتژیهای مدیریت سرمایه غیرفعال عبارتند از وزندهی بر اساس نرخ بازار، وزندهی برابر، سرمایهگذاری مبتنی بر عامل و سرمایهگذاری بخشمحور.
استراتژی روشی است که سرمایهگذاران بر اساس ماهیت و وضعیت بازار و میزان ریسکپذیری خود برای مدیریت سرمایهگذاریهایشان استفاده میکنند.
جمعبندی
مدیریت سرمایه غیرفعال، با پیروی از شاخصها یا معیارهای مشخص، بهجای تلاش برای پیشبینی و انتخاب یک دارایی بهطور فعال، بر سادهسازی و نزول هزینهها تمرکز دارد. این رویکرد با نزول هزینههای مدیریتی، هزینههای معاملاتی و کارآیی مالیاتی، مزایای قابلتوجهی را ارائه میدهد. همچنین، تنوع بالا و نزول ریسکهای ناشی از انتخابهای نادرست از دیگر مزایای آن است.
بااینحال، این استراتژی با معایبی نظیر خطر تمرکز در بخشهای خاص، مشکلات در کشف نرخهای ناکارآمد و عدم توجه به عوامل اجتماعی همراه است. بنابراین، انتخاب مدیریت غیرفعال باید با توجه به اهداف سرمایهگذاری و ویژگیهای بازار صورت گیرد تا تصمیمی آگاهانه و مناسب گرفته شود.