خانه
ثبت نام / ورود
ماینر ها
سبد خرید

سرمایه گذاری فعال چیست و چه فرقی با سرمایه گذاری غیرفعال دارد؟


سرمایه گذاری فعال چیست و چه فرقی با سرمایه گذاری غیرفعال دارد؟ | ایران ماین

بازار رمز ارز به‌دلیل نوسانات و تغییرات سریع خود مشهور است. برخلاف الگوهای نسبتاً قابل پیش‌بینی بازارهای مالی سنتی، ارزهای دیجیتال هم فرصت‌های عظیم و هم تهدیدات قابل توجهی را ارائه می‌کنند. در این محیط پویا، مدیریت فعال (Active Management) به‌عنوان یک استراتژی بالقوه برای در امان ماندن سرمایه‌گذاری از نوسانات بازار ظاهر می‌شود. 

البته چالش های این استراتژی هم به همان اندازه قابل توجه هستند. دستکاری بازار، عدم قطعیت‌های نظارتی و ماهیت نوپای حوزه کریپتو موانع منحصربه‌فردی را ایجاد می‌کنند. بنابراین این مقاله را به بررسی سرمایه گذاری فعال و پیچیدگی‌های آن اختصاص داده‌ایم و قصد داریم نگاهی به تهدیدات مرتبط و عواملی که به موفقیت در این عرصه پرمخاطره کمک می‌کنند داشته باشیم.

فهرست مطالب

Toggle

سرمایه گذاری فعال چیست؟

سرمایه گذاری فعال یا مدیریت فعال در برابر سرمایه گذاری غیرفعال یا Passive قرار می‌گیرد. برخلاف مدیریت غیرفعال، مدیران در سرمایه گذاری فعال مدام در حال تحلیل و پیش‌بینی هستند و با تجربه شخصی خود تصمیم می‌گیرند که کدام دارایی را نگه دارند یا بفروشند. این اصطلاح در ابتدا در بازار سهام رایج بود ولی با توسعه بازار رمزارزها به این حوزه نیز وارد شد.

فهم تئوری مدیریت فعال در ترید و سرمایه گذاری

تئوری سرمایه گذاری فعال که اغلب در مباحث مالی و سرمایه گذاری مطرح می‌شود، بر این باور است که مدیران پرتفوی ماهر می‌توانند از طریق تصمیم‌گیری فعال، کارایی بهتری نسبت به شاخص‌های بازار غیرفعال کسب کنند. این نظریه در تضاد با فرضیه بازار کارا (Efficient-market hypothesis) قرار دارد که معتقد است به دلیل تنظیم سریع نرخ سهام با اطلاعات، پیشی گرفتن مداوم از بازار غیرممکن است.

مدیریت فعال چیست؟

تعاریف اصلی تئوری سرمایه گذاری فعال

  • بازار ناکارآمد: مدیریت فعال بر این فرض استوار است که بازارها همیشه به‌طور کامل کارآمد نیستند. این بدان معناست که ناکارآمدی‌های قیمتی وجود دارد که مدیران فعال می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند. این ناکارآمدی‌ها می‌توانند ناشی از عوامل مختلفی مانند واکنش‌های تاخیری به اخبار، خرید و فروش احساسی افراد یا عوامل ساختاری بازار باشند.
  • اطلاعات و تحلیل برتر: طرفداران سرمایه گذاری فعال معتقدند که از طریق مطالعات بهتر، دسترسی به اطلاعات و ابزارهای تحلیلی، مدیران فعال در پیش‌بینی روند بازار و نرخ‌گذاری دقیق‌تر سهام نسبت به بازار برتری دارند. این تحلیل برتر می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری بهتر در مورد زمان خرید یا فروش دارایی شود.
  • تنظیم ریسک: مدیران فعال با تنظیم تخصیص دارایی‌های خود در پاسخ به شرایط بازار یا تغییرات اقتصادی، در تلاش‌اند ریسک را موثرتر از استراتژی‌های غیرفعال مدیریت کنند. آن‌ها امکان دارد در دوران رکود بازار، دارایی امن (Safe-haven asset) بیشتری داشته باشند یا در زمانی که انتظار می‌رود بازار صعودی باشد، در سهام رشدی (Growth stock) سرمایه‌گذاری کنند.
  • زمان‌بندی و انتخاب: مدیریت فعال همچنین شامل ملاحظات تاکتیکی مانند زمان‌بندی بازار (پیش‌بینی حرکات بازار) و انتخاب دارایی می‌شود. این نظریه معتقد است که زمان‌بندی و انتخاب موفق می‌تواند اثر قابل توجهی بر بازده سرمایه‌گذاری داشته باشد.
  • رویکردهای سرمایه‌گذاری شخصی‌سازی شده: برخلاف استراتژی‌های غیرفعال که یک شاخص را دنبال می‌کنند، مدیریت فعال امکان رویکردهای سرمایه‌گذاری سفارشی را فراهم می‌کند که با اهداف سرمایه‌گذاری خاص، تحمل ریسک و افق زمانی سرمایه‌گذاران فردی مطابقت دارد.

مدیریت فعال چگونه کار می‌کند؟

سرمایه گذاری فعال بر پایه سنجش مداوم و سازگاری در پرتفوی سرمایه‌گذاری استوار است. مدیران پرتفویی که از این استراتژی استفاده می‌کنند، با ترکیب مطالعات عمیق بازار، شاخص‌های اقتصادی و مدل‌های مالی، تصمیمات آگاهانه‌ای راجع به خرید، فروش یا نگهداری دارایی اتخاذ می‌کنند. 

آن‌ها عوامل مختلفی مانند صورت‌های مالی کمپانی‌ها، وضعیت حوزه، روندهای بازار و حتی رویدادهای ژئوپلیتیکی که می‌توانند بر بازارها اثر بگذارند را سنجش مینمایند. هدف از این دخالت فعال و فرایند تصمیم‌گیری، بهره‌برداری از نوسانات کوتاه‌مدت نرخ و استفاده از ناکارآمدی‌های بازار برای دستیابی به بهره‌وری بالاتر از معیارهای غیرفعال است.

فرایند مدیریت فعال معمولاً شامل تیمی از تحلیلگران است که داده‌ها و بینش‌های لازم را بر اساس حوزه تخصصی خود ارائه می‌دهند. برای مثال، یک تیم امکان دارد شامل متخصصان بخش، تحلیلگران اقتصادی و متخصصان مدیریت ریسک باشد که همگی در فرایند تصمیم‌گیری استراتژیک مشارکت دارند.

مدیران پرتفو از این اطلاعات برای ساختن یک پرتفوی سرمایه‌گذاری متنوع استفاده می‌کنند که برای دستیابی به اهداف خاص سرمایه‌گذار در شرایط مختلف بازار طراحی شده است. با مدیریت فعال پرتفو، آن‌ها تلاش می‌کنند ریسک‌های مرتبط با نوسانات بازار را نزول دهند و با بهره‌برداری از فرصت‌های تاکتیکی که از طریق تحلیل دقیق شناسایی می‌کنند، سود بالقوه را بالا رفتن دهند.

مثالی از مدیریت فعال

تصور کنید یک مدیر پرتفوی ارزهای دیجیتال، مجموعه‌ای متنوع از دارایی‌های دیجیتال شامل بیت کوین، اتریوم و چندین آلت کوین را مدیریت می‌کند. بازار به دلیل اخبار پیش‌رو و تغییر احساسات سرمایه‌گذاران، نشانه‌هایی از بالا رفتن نوسانات را نشان می‌دهد. در پاسخ به این شرایط، مدیر فعال تحلیل جامعی از روندهای فعلی بازار، اخبار احتمالی و توسعه‌های تکنولوژیکی در پلتفرم بلاک چینی انجام می‌دهد.

بررسی معنا مدیریت فعال در سرمایه‌ گذاری ارزهای دیجیتال

مدیر متوجه می‌شود که اتریوم با بالا رفتن پذیرش پلتفرم قرارداد هوشمند خود و بهبودهای آتی در استاندارد، سیگنال قوی از افزایش نشان می‌دهد. همزمان، تحلیل احساسات بازار بیانگر علاقه‌مندی روزافزون به یک آلت کوین خاص به‌دلیل توسعه در فناوری آن است.

بر اساس این تحلیل، مدیر تصمیم می‌گیرد سرمایه اختصاص‌یافته به بیت کوین را که به‌دلیل اشباع بازار و بررسی‌های نظارتی، پتانسیل توسعه نسبی کمتری نشان داده است، کمتر کند. در عوض درصد اتریوم درون پرتفو را بالا رفتن دهد و همچنین آن آلت کوین امیدوارکننده را خریداری کند.

این تصمیم شامل فروش بخشی از دارایی‌های بیت کوین در زمان استراتژیک، آن هم در زمانی که نرخ آن به‌دلیل یک رالی کوتاه‌مدت به اوج خود می‌رسد می‌شود. سپس درآمد حاصل برای خرید بیشتر اتریوم و آلت کوین انتخاب‌شده استفاده می‌شود. همزمان، مدیر دستورهای حد ضرر برای حداقل کردن زیان‌های احتمالی و دستورهای سود برداشت برای تضمین سود در صورت رسیدن دارایی‌ها به اهداف قیمتی مشخص تعیین می‌کند. 

این رویکرد مدیریت فعال به مدیر اجازه می‌دهد تا از حرکات بازار و توسعه‌های خاص دارایی‌ها برای بهینه‌سازی کارایی پرتفو استفاده کند. در حقیقت او هدف دستیابی به بهره‌وری بالاتر نسبت به یک استراتژی غیرفعال در همان دوره زمانی را دارد.

مزیت‌ها و معایب سرمایه گذاری فعال

مدیریت فعال نیز مانند دیگر روش‌ها مزیت‌ها و معایب خود را داشته و انتخاب آن بستگی به اهداف و ترجیحات سرمایه‌گذار دارد.

از مزایای مدیریت فعال این است که سرمایه‌گذاران می‌توانند از طیف گسترده‌ای از سرمایه‌گذاری‌ها و استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بهره‌مند شوند. بسیاری از سرمایه‌گذاران بر این باورند که صندوق‌های مدیریت فعال می‌توانند عملکردی بهتر از بازار داشته باشند و یا با انتخاب مدیران با تجربه و ماهر، به بهره‌وری بالاتری دست یابند. 

همچنین، مدیریت فعال به سرمایه‌گذاران این امکان را می‌دهد که نوسانات بازار را به شیوه‌ای متفاوت از کل بازار مدیریت کنند و استراتژی‌هایی را دنبال کنند که با اهداف شخصی سرمایه‌گذاری‌شان همخوانی دارد.

با این حال، سرمایه گذاری فعال معایبی نیز دارد. اگر مدیران سرمایه‌گذاری تصمیمات نادرستی بگیرند، می‌تواند به زیان‌های جدی منجر شود. حتی در شرایطی که مدیریت فعال کارایی خوبی دارد، بسیاری از مطالعات نشان می‌دهد که اکثر مدیران فعال در بلندمدت کارایی ضعیف‌تری نسبت به مدیران غیرفعال دارند. 

علاوه بر این، با توسعه صندوق‌های مدیریت فعال و بالا رفتن اندازه آنها، این صندوق‌ها ناچار به گسترش سرمایه‌گذاری‌های خود می‌شوند که امکان دارد ویژگی‌های مشابه با شاخص‌های بازار پیدا کنند. در نهایت، مدیریت فعال به زیرساخت‌های پیچیده‌ای از جمله مدیران، تحلیل‌گران و تیم‌های عملیاتی نیاز دارد که هزینه‌های آن را نسبت به مدیریت غیرفعال بالا رفتن می‌دهد.

مدیریت فعال در برابر مدیریت غیرفعال

مدیریت فعال و غیرفعال دو رویکرد اصلی در سرمایه‌گذاری هستند که با توجه به نیازها و دیدگاه‌های مختلف سرمایه‌گذاران مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در مدیریت فعال، مدیران پرتفو به‌صورت فعال و با هدف کسب بهره‌وری بالاتر از یک شاخص مشخص، سهام و سایر دارایی‌ها را انتخاب می‌کنند. این استراتژی به‌شدت به توانایی مدیر در تحلیل شرایط بازار، داده‌های اقتصادی و کارایی کمپانی‌های فردی برای اتخاذ تصمیمات سرمایه‌گذاری به موقع وابسته است.

هدف، بهره‌برداری از ناکارآمدی‌های بازار و فرصت‌های زمانی برای کسب بهره‌وری بهتر است. مدیران امکان دارد بر اساس تحلیل‌های مستمر و پیش‌بینی‌های بازار، دارایی‌های سرمایه‌گذاری را به‌طور مرتب تعدیل کنند تا بتوانند با نرخ پایین بخرند و با نرخ بالا بفروشند.

در مقابل، مدیریت غیرفعال رویکردی آرام‌تر دارد که معمولاً شامل خرید دارایی است که اجزای یک شاخص بازار مانند S&P ۵۰۰ در بازار سهام و یا شاخص توتال (Total) در ارزهای دیجیتال را تقلید می‌کند. ایده اصلی این است که بازار را شکست ندهیم، بلکه کارایی آن را بازتاب دهیم.

استراتژی‌های غیرفعال از هزینه‌های معاملاتی و مدیریت پایین‌تر بهره‌مند می‌شوند زیرا خرید و فروش کمتری انجام می‌دهند. همچنین، آنها اغلب نتایج قابل پیش‌بینی‌تری از نظر تطابق با بهره‌وری بازار دارند.

این استراتژی بر اساس فرضیه بازار کارآمد استوار است که معتقد است تمام اطلاعات شناخته شده در مورد اوراق بهادار سرمایه‌گذاری قبلاً در نرخ‌های آنها لحاظ شده است، بنابراین هیچ میزان تحلیلی نمی‌تواند به سرمایه‌گذار برتری نسبت به بازار بدهد. به همین دلیل، مدیریت غیرفعال بر توسعه سرمایه‌گذاری بلندمدت با حداقل خرید و فروش ممکن تمرکز دارد و به روند صعودی کلی بازار برای ارائه بهره‌وری تکیه می‌کند.

جدول مقایسه بین دو رویکرد مدیریت فعال در برابر مدیریت غیرفعال:

ویژگیمدیریت فعال (Active Management)مدیریت غیرفعال (Passive Management)
تعریفسرمایه‌گذار یا مدیر سبد سرمایه‌گذاری به‌صورت فعالانه خرید و فروش ارزهای دیجیتال انجام می‌دهد و تلاش می‌کند که بهره‌وری بالاتری نسبت به بازار داشته باشد.سرمایه‌گذار یا مدیر سبد سرمایه‌گذاری به‌صورت منفعلانه و بدون تغییرات مکرر در سبد، تنها به‌دنبال تطابق با کارایی یک شاخص یا سبد معین از ارزهای دیجیتال است.
هدفکسب بهره‌وری بالاتر از بازار با استفاده از تحلیل‌ها، پیش‌بینی‌ها و استراتژی‌های معاملاتیتطابق با کارایی شاخص منتخب و به حداقل رساندن هزینه‌ها و ریسک‌های غیرضروری
ریسکریسک بالاتر به‌دلیل خرید و فروش مکرر و تصمیم‌گیری‌های سریع در واکنش به تغییرات بازارریسک کمتر به‌دلیل نزول اثر تصمیم‌گیری‌های لحظه‌ای
هزینه‌هاهزینه‌های بالاتر به‌دلیل نیاز به تحلیل‌های پیشرفته، مطالعات بازار و کارمزدهای خرید و فروشهزینه‌های کمتر به‌دلیل عدم نیاز به تحلیل‌های پیچیده و خرید و فروش کمتر
نیاز به تخصصنیاز به تخصص بالا در تحلیل‌های تکنیکال، فاندامنتال و روانشناسی بازارنیاز به تخصص کمتر؛ تنها انتخاب یک شاخص مناسب و تطابق با آن
زماننیاز به صرف زمان زیاد برای بررسی بازار، تحلیل و انجام خرید و فروشنیاز به صرف زمان کمتر؛ اغلب نیاز به بازنگری‌های دوره‌ای برای تطابق با شاخص
قابلیت انعطاف پذیریتطبیق‌پذیری بالا؛ می‌تواند سریعاً به تغییرات بازار واکنش نشان دهدتطبیق‌پذیری کمتر؛ تغییرات در سبد به‌ندرت و فقط در تطابق با شاخص انجام می‌شود
مناسب برایسرمایه‌گذاران حرفه‌ای و افرادی که به‌دنبال بهره‌وری بیشتر و مایل به پذیرش ریسک‌های بالاتر هستندسرمایه‌گذاران محافظه‌کار یا کسانی که به‌دنبال نزول ریسک و هزینه‌ها هستند
کارایی در بازارهای نزولیکارایی می‌تواند بهتر یا بدتر از بازار باشد، بسته به مهارت و تصمیمات مدیر داردمعمولاً کارایی مشابه با بازار؛ اگر شاخص نزولی باشد، سبد نیز نزولی خواهد بود

این جدول نشان می‌دهد که هر دو رویکرد مدیریت فعال و غیرفعال مزیت‌ها و معایب خاص خود را دارند و انتخاب بین این دو به اهداف سرمایه‌گذاری، لایه ریسک‌پذیری و تخصص سرمایه‌گذار بستگی دارد.

مدیریت فعال در دنیای ارزهای دیجیتال امروز چگونه است؟

از زمان پیدایش صندوق‌های سرمایه‌گذاری شاخص‌ها (Index funds)، تقسیم سرمایه‌گذاری بین مدیریت فعال و غیرفعال همواره موضوع بحث‌های گسترده بین سرمایه‌گذاران بوده است. با گذشت زمان، مرزهای بین ابزارهای سرمایه‌گذاری فعال و غیرفعال در کلاس‌های دارایی سنتی بهتر تعریف شده است. متأسفانه، هنوز نمی‌توان همین ادعا را در مورد محصولات سرمایه‌گذاری ارزهای دیجیتال مطرح کرد.

مشاوران سرمایه‌گذاری در کلاس‌های دارایی تثبیت‌شده امروزه کمتر با چالش تفکیک سرمایه‌گذاری فعال از غیرفعال مواجه هستند و بیشتر باید تعیین کنند که چه میزان ریسک فعال را برای مشتریان خود بپذیرند و بهترین روش‌ها برای انجام این کار را از بین طیف وسیعی از ابزارهای سرمایه‌گذاری رقابتی انتخاب کنند.

این کار برای مشاورانی که به دارایی‌های دیجیتال علاقه‌مند هستند دو چندان چالش‌برانگیز است؛ زیرا گزینه‌های سرمایه‌گذاری فعال و غیرفعال هنوز در مراحل اولیه تعریف هستند.

حالا که چندین سال از ظهور ارزهای دیجیتال گذشته، این بازار به یک چهارچوب کلی برای سرمایه‌گذاری رسیده است. این چهارچوب را می‌توانیم به سه دسته کلی تقسیم کنیم که در زیر هرکدام از آن‌ها را با مزیت‌ها و معایب سنجش کرده و همچنین فعال یا غیرفعال بودن آن‌ها را مشخص می‌کنیم.

خرید و نگهداری

یکی از ساده‌ترین روش‌ها برای افزودن دارایی‌های دیجیتال به پرتفوی سرمایه‌گذاری، روش خرید و نگهداری (Buy and Hold) است. در این روش، سرمایه‌گذار یک یا چند رمز ارز خاص (مثل بیت کوین یا اتریوم) را خریداری کرده و برای مدت طولانی نگهداری می‌کند.

مزیت‌ها:

  • سرمایه‌گذار مالک مستقیم دارایی‌های دیجیتال خود می‌شود.
  • در مقایسه با روش‌های فعال‌تر سرمایه‌گذاری، هزینه‌های مدیریت در این روش کمتر است.
  • بسیاری از مشاوران مالی می‌توانند از طریق پلتفرم‌های موجود، این روش سرمایه‌گذاری را برای مشتریان خود فراهم کنند.

معایب:

  • سرمایه‌گذاری روی یک یا چند رمز ارز، ریسک پرتفو را بالا رفتن می‌دهد.
  • مشتریان می‌توانند به‌صورت مستقل به ارزهای دیجیتال دسترسی پیدا کنند که امکان دارد منجر به تصمیم‌گیری‌های هیجانی شود.
  • در بعضی موارد، هزینه‌های مدیریت برای این روش سرمایه‌گذاری امکان دارد بالا باشد.

فعال یا غیرفعال؟ این روش، یک رویکرد غیرفعال برای سرمایه‌گذاری در ارزهای دیجیتال است. به این معنی که سرمایه‌گذار به‌جای انجام خرید و فروش فعالانه، دارایی‌های خود را برای مدت طولانی نگهداری می‌کند. با این حال، برخلاف شاخص‌های بازار، این روش تنوع و مدیریت ریسک کمتری را ارائه می‌دهد.

شاخص‌های خودکار

شاخص‌های خودکار (Automated indices) یک چهارچوب مبتنی بر مقررات ارائه می‌دهند که با استفاده از آن می‌توان به تعداد بیشتری از دارایی‌های کریپتویی دسترسی پیدا کرد (اغلب ۱۰ تا ۲۵ دارایی برتر از نظر نرخ بازار) و به‌صورت سیستمی سبد سرمایه‌گذاری را برای رسیدن به اهداف تعیین شده تنظیم و توازن برقرار کرد. در حال حاضر، سرمایه‌گذاران آمریکایی معمولاً از این محصولات از طریق حساب‌های مدیریت‌شده چند دارایی (SMA) بهره می‌برند.

مزیت‌ها:

  • بهبود تنوع و پتانسیل کارایی بهتر در مقایسه با سرمایه‌گذاری در یک نشان خاص.
  • ساختار سبد سرمایه‌گذاری مبتنی بر مقررات، قرارگیری در معرض بازار گسترده‌تر ارزهای دیجیتال را به‌صورت مداوم فراهم می‌کند.

معایب:

  • گزینه‌های موجود اغلب فاقد تخصیص‌های موضوعی یا بخشی دقیق و یا شخصی‌سازی شده هستند.
  • فرایند راه‌اندازی نسبت به خرید و نگهداری فردی پیچیده‌تر است.
  • احتمال کارایی ضعیف‌تر نسبت به محصولات مدیریت‌شده فعال وجود دارد.

فعال یا غیرفعال؟ در حالی که بعضی به ویژگی‌های خودکار این محصولات (مثل توازن مجدد) به عنوان «فعال» اشاره می‌کنند، این محصولات در واقع باید به عنوان سرمایه‌گذاری‌های کاملاً غیرفعال در نظر گرفته شوند، مشابه صندوق‌های شاخص در کلاس‌ دارایی سنتی.

بررسی معنا مدیریت فعال در سرمایه‌ گذاری ارزهای دیجیتال

مدیریت کمی یا اختیاری

مدیران فعال استراتژی‌هایی را طراحی می‌کنند که با بهره‌گیری از تخصص اختیاری در حوزه زنجیره بلوکی و تحلیل کمی داده‌های زنجیره‌ای، امکان سرمایه‌گذاری پیچیده در حوزه ارزهای دیجیتال را فراهم می‌کنند. این استراتژی‌ها معمولاً از طریق صندوق‌های پوشش ریسک (Hedge Funds) یا حساب‌های مدیریت‌شده تخصصی (SMA) موجود هستند.

مزیت‌ها:

  • تخصص حرفه‌ای برای یک کلاس دارایی در حال توسعه.
  • دارای پتانسیل برای کارایی بهتر با توجه به ریسک و یا نزول همبستگی با بازار.
  • اغلب مدیریت ریسک برتر و اجرای خرید و فروش بهتر.

معایب:

  • موانع دسترسی از جمله ظرفیت محدود یا حداقل سرمایه‌گذاری بالا.
  • انتخاب مدیر امکان دارد به‌دلیل سابقه کوتاه‌تر چالش‌برانگیز باشد.
  • امکان دارد دوره‌های کارایی ضعیف‌تری نسبت به مدیریت غیرفعال داشته باشد.

فعال در مقابل غیرفعال: این نوع مدیریت نمایانگر مدیریت فعال واقعی است که با استانداردهای مدیریت در کلاس‌های دارایی سنتی مطابقت دارد.

سوالات متداول

سرمایه گذاری فعال در ارزهای دیجیتال چیست؟ 

سرمایه گذاری فعال در ارزهای دیجیتال شامل تصمیم‌گیری‌های مستمر و دقیق برای خرید، نگهداری یا فروش دارایی‌ها به منظور بهره‌برداری از نوسانات بازار و کسب بهره‌وری بیشتر از شاخص‌های غیرفعال است.

تفاوت مدیریت فعال و غیرفعال چیست؟ 

در مدیریت فعال، مدیران به‌صورت مستمر بازار را تحلیل کرده و تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر زمان‌بندی و انتخاب دارایی انجام می‌دهند. در مقابل، مدیریت غیرفعال به‌دنبال تقلید از شاخص‌های بازار و کسب بهره‌وری مشابه با آن‌ها بدون مداخله مکرر است.

مزایای مدیریت فعال در سرمایه‌گذاری ارزهای دیجیتال چیست؟ 

مزایای مدیریت فعال شامل امکان کسب بهره‌وری بالاتر از طریق تحلیل دقیق بازار، تنظیم ریسک بهتر و استفاده از فرصت‌های تاکتیکی برای بهینه‌سازی کارایی پرتفو است.

جمع‌بندی

مدیریت فعال در بازار رمزارزها به‌عنوان یک استراتژی پویا، به مدیران امکان می‌دهد تا با تحلیل دقیق بازار و بهره‌برداری از فرصت‌های موجود، بهره‌وری بیشتری نسبت به رویکردهای غیرفعال کسب کنند. این استراتژی با تنظیم ریسک و انتخاب دارایی‌های مناسب، سرمایه‌گذاری‌های شخصی‌سازی شده‌ای را فراهم می‌کند که می‌تواند در بازارهای پرنوسان بسیار مؤثر باشد.

با این حال، مدیریت فعال نیز معایب خود را دارد؛ از جمله هزینه‌های بالاتر و احتمال تصمیم‌گیری‌های نادرست که می‌تواند به زیان‌های جدی منجر شود. بنابراین، انتخاب بین سرمایه گذاری فعال و غیرفعال بستگی به اهداف سرمایه‌گذار، تحمل ریسک و دیدگاه بلندمدت او دارد. برای موفقیت در مدیریت فعال، دانش عمیق و تجربه کافی در تحلیل بازار ضروری است.